معنی علی اوجی

حل جدول

علی اوجی

از بازیگران سریال سال‌های ابری

فارسی به عربی

اوجی

ذروی

گویش مازندرانی

اوجی

پونه، سبزی صحرایی و خوشبو با نام علمی ha mentaa


اوجی آباد

روستایی از دهستان هرازپی آمل


اوجی تلار

از توابع دهستان تالارپی قائم شهر


اوجی جار

جایی که پونه ی فراوان در آن روییده باشد


اوجی خامن

مرتع پرتاسی حوزه لفور قائم شهر

لغت نامه دهخدا

اوجی آباد

اوجی آباد. (اِخ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل با 225 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔهراز و چشمه علی و محصولش برنج، غلات، پنبه، کنف، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. بنای تکیه ٔ آن قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


اوجی تالار

اوجی تالار. (اِخ) دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی دارای 170 تن سکنه. آب آن از فاضلات چشمه جنید و چاه. محصول آنجا برنج، کنف، کنجد، پنبه و نیشکر و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


علی

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی بن علی بن علی بن مطاوع عزیزی مصری ازهری شافعی. رجوع به علی عزیزی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمودبن علی آغا مصری (علی بهجت...). رجوع به علی بهجت شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن رجب علی دیزجی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر دیزجی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی. رجوع به علی نسفی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن غلام علی هیدجی زنجانی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر زنجانی شود.

معادل ابجد

علی اوجی

130

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری